شعری برای تولد ندا عشقم

من این شعر رو خیلی وقت پیش بود حدود 23 روز که امادش کردم برای روز تولد ندا عشقم..حتی خودشم خبر نداشت که دارم براش شعر اماده میکنم و خلاصه دیروز که میشد 92/5/5 تولدش بود و این شعرو که البته دلنوشته خودمه تقدیمش میکنم به عشقم که خیلی دوسش دارم : قوربونت برم عزیز دلم ندام عشقم.هنوز اسمی برای این دلنوشته ام انتخاب نکردم به ندا عشقم گفتم خودت یه اسمی بزار روشبوسه

♥••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•´´¯`••._.•♥♥••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•´´¯`••._.•♥♥••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•´´¯`••._.•♥


دوباره تنــها شــده ام ، دوباره دلـــم هــوای تــورا کــرده اســت.

خــودکارم را از ابــر پـر میکــنم و برایـت از باران میــنویــسم.

 به یاد شــبی می افــتم کــه تورو میـان شمــع ها دیــدم.

دوباره میــخواهــم به ســوی تــو بیــایم. تـــــورا کجــا میــتوان دیـــد ؟؟!!

در آواز شبـاویز های عاشـــق؟ در چشمــان یک آهــوی مضــطرب؟ در شاخـه های یک مرجــان قرمز؟  درسلام دخــتر بچه ای که تازه نام تورو یاد گرفته است؟ دلــم میخواهــد وقـتی باغــها بیــدارند ، برای تــو نامــه بنویــسم. و تــو نامـه هایم را بخــوانی و جــواب آنـها را بـه نشــانـی همـه غـریبـان جهــان بفــرستـی. ای کاش میــوانســتم تنــهایــیم را برای تــو معنـا کنــم و از گـوشـه های افـق قلبــم برایت آواز بخـوانـم.

کاش میـوانسـتم همیشـه از تــو بنـویـــسم.
می تـرسـم روزی نتوانـم بنویـسم و دفتـر هایم خالــی بمانند و حـرف های ناگفــته ام هـرگـز به دنیـا نیایـند.

می تـرســم نتوانـم بنویـسم و کسـی ادامـه ی دلــنوشــته های قلبــم را نشــنود.

مـی تـرسـم نتوانـم بنویــسم و اخـؤین نامـه ام در سـکـوتی مــحض بمیــرد وتازه تـرین شعــرم به تــو هـدیـه نشــود.

دوباره شــب ، دوباره تــپش این  دل بــی قــرارم.

دوباره سـایه های حـرفهـای تــو کـه روی دیوار رو به رو مـی افتـد.

دلــم میخواهــد هــه دیوار ها پنجــره شونـد و مـن تــورا در میـان چشــمهایـم بنـشانـم.دوباره شب،دوباره تنــهایـی و دوباره خودکـاری که با همـه ابـر های عالــم پر نمی شود. دوباره شب دوباره یاد تــو که این دل بـی قــرار را زنـده نگـه داشتـه است.

دوباره شب،دوباره تنــهایی،دوباره سـکـوت،

                                                            و دوباره من و یک دنـیــا خـاطــره...


°º¤ø,¸¸,ø¤º°`°º¤ø,¸°º¤ø,¸¸,ø¤º°`°º¤ø,¸°º¤ø,¸¸,ø¤º°`°º¤ø,¸°º¤ø,¸¸,ø¤º°`°º¤ø,¸

دوســــــــتـــــــــت دارمــــــــــ عشــــــــــــــقـــــم♥ عـــــــــزیــــــــــز دلـــــــم عاشقتم

♥••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•´´¯`••._.•♥♥••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•´´¯`••._.•♥♥••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•

[ دو شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, ] [ 23:14 ] [ tanha ]
[ ]

عشق من و ندا

سلام خدمت دوستان عزیزم. من یه مدت نت نداشتم . مجبور بودم پست گذاشتن تو وبم به عقب بیفته و حالا اومدم که خاطرات "منــو عشــقم نــدا جووون دلمو" بنویسم.

امید وارم که از خوندن خاطرات منو ندا عشقم لذت ببرید.....

یادم نمیاد کی بود دقیقا ساعتای 6بعدظهر بود مثل سابق میومدم مینشستم پای سیستم و میرفتم چتروم همیشگی که میرفتم....یه دختری اومد توی روم داشتیم باهم میچتیدیم بعد از دوهفته من عاشق این دختر شدم.. درسته دوستی های نتی اکثرا بی سرانجام بوده...اما این دختر که الان دیگه عشقم شده..هر حرفی که توی روم میزد با صداقت میگفت انقد مهربون و عزیز و دوست داشتنی بود و از هر کلامش مهربونی و صداقت میبارید...من عـــاشـــــقش شــــــــدم..خلاصه یه شب بهش گفتم که من عاشقت شدم.بزار باهم باشیم.... اما اون قبول نکرد که نکرد.. شاید باورتون نشه من 2 ماه شبو روز بهش میگفتم که باهام بمونه و قبول نمیکرد خوب یجورایی حق داشت بگه نه چون زندگی خودش بوده و خودش اختیارشو داشت... اما مـن عاشـقــــــــش شده بودم دست من نبوددد کار دلـــــــــه.

من اون 2 ماه که بهش میگفتم بمون بقران همش براش گریه میکردم من واقعا دوسش داشتم و میخواستم بدستش بیارم... الان ندا دیگه مال من شده چند ماهی هست که باهمیم خیلی دوسش دارم ندا الان دیگه قلبم روحم جون دلم همهکسم دنیای عشقم شده.

بقران قسم میخورم الان دیگه بدون ندا نمیتونم یه لحظه بمونم فقط یچیز میگم:ندا شده قلبوزندگی من..... بخدا زندگی بدون ندا برام سخته.. اگه بگه بمیررر جووونمو براش میزارم.

امروز 92/5/6 یکشنبه ... دیروز تولد ندا عشقم بود که براش یه(دلنوشته) براش نوشتم که تو پست بعدی براتون مینویسمش.

I L v e   Y u         

••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•´´¯`••._.•  دوستت دارم نــــدا ••.•´¯`•.•• `•.¸¸.•´´¯`••._.•

[ یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, ] [ 20:21 ] [ tanha ]
[ ]